دنیای مطلوب چیست؟ دنیای مطلوب از چه مولفه هایی تشکیل شده است؟

دنیای مطلوب چیست؟
دنیای مطلوب دنیایی است که تمامی نیازهای شخص به طور کامل در آن برآورده شده است. نیازهای ما در حقیقت انتخاب ما را شکل میدهد. در انتخاب، چرایی و چگونگی صدور رفتار از انسان مطرح میشود. هر آنچه از یک انسان سر میزند رفتار است و رفتارها معطوف به هدف میباشند و هدف از هر رفتار، ارضای یکی از نیازهای ماست.
نیاز یک مساله عمومی و جهانی است مثل نیاز به غذا که همهی ما برای زنده ماندن نیاز به غذا داریم اما خواستههای ما از غذا با هم متفاوت است یعنی اینکه هر کس روش خاصی را برای برطرف شدن آن نیاز داده میکند. مثلاً فردی برای ارضا نیاز به غذا، فست فود را انتخاب میکنند و دیگری غذای سنتی و خانگی را انتخاب میکند. به مجموعه شیوههایی که ما برای ارضاء نیازهایمان به کار میبریم، دنیای مطلوب میگویند.
دنیای مطلوب ما فرمانده اصلی زندگی ماست.

با توجه به اینکه انسانها راههای متفاوتی را برای ارضاء نیاز خود انتخاب میکنند لذا سعی دارند دنیا را براساس این ملاکها بسنجند. هر فردی در دنیای خودش ملاکهایی دارد و تلاش خود را بر این مبنا میگذارد که انتخابهایش براساس این ملاکها باشند. اگر زندگیاش برحسب ملاکهای مورد نظر پیش برود. احساس شادکامی و رضایت دارد و چنانچه برخلاف ملاکها پیش برود سعی دارد دنیا را تغییر دهد و رفتاری انجام میدهد تا بتواند به ملاکهای موردنظرش دست پیدا کند. در حقیقت تصمیمهای ما برای رسیدن به این خواستههاست.
تئوری انتخاب گلاسر
در تئوری انتخاب گلاسر، ما فرمانبردار دنیای مطلوبمان هستیم. دنیای مطلوب ما، مجموعه خواستههای ماست اما باید در نظر داشت که خواستههای ما همواره خواستههای معقول و منطقی نیستند. حتی گاهی ممکن است غیرقابلدسترس نیز باشند.
مثلاً فردی خواستهای را در دنیای مطلوب خود دارد که در دنیای واقعی هرگز برآورده نمیشود و با قابلیت برآورده شدن را ندارد. وقتی که فردی به خواسته یا خواستههای خود و در حقیقت دنیای مطلوب خود نرسد، ناکام میشود و رفتاری خاص در او شکل میگیرد، به شدت میزان نرسیدن به دنیای مطلوب و عدم ارضای نیازها و خواستهها، شدت ناکامی افزایش یا کاهش پیدا میکند و این عکس این موضوع نیز صادق است.
چنانچه فرد به خواستهها و دنیای مطلوب خود برسد، به هر میزان که نیاز او ارضا شود رفتار او به همان شکل ایجاد میشود و خشنود و رضایتمند خواهد بود.
پس مبحث نیازها و دنیای مطلوب از اهمیت ویژهای برخوردار است به خصوص در مساله مهم ازدواج و انتخاب همسر که شاید بدین دلیل که بیشتر عمرمان را قرار است با فردی بگذرانیم که درست یا نادرست انتخاب خود ما بوده است. حال در نظر بگیرید فردی که انتخاب کردهایم چه قدر در نیازها و خواستهها و دنیای مطلوبش با ما اشتراک دارد؟ در زندگی با آن شخص به چه میزان میتواند نیازهای ما ارضا شده یا ناکامی اتفاق افتد؟ به راحتی میتوان طبق این نظریه میزان رضایت زناشویی بعد از ازدواج را پیشبینی نمود.
کشف، شناسایی و بهبود دنیای مطلوب هر کس میتواند به او کمک کند تا به خواستههایش برسد و رفتارهای مؤثرتری را انتخاب کند.
مؤلفه های دنیای مطلوب
دنیای مطلوب ما از سه مؤلفه تشکیل شده است
- افرادی که از تعامل با آنها احساس خشنودی و رضایت داریم او در دنیای مطلوب ما جایگاه خاصی دارند در حقیقت علت این خشنودی آن است که در کنار آنها یک یا چند نیاز از نیازهای ما ارضا میشود.
- اشیا یا رتبه و مقام خاصی که حس میکنیم با وجود آنها به دنیای مطلوبمان میرسیم مانند تحصیلات خاص یا شغل خاص یا ماشین و خانهی خاصی که در نظر داریم.
- اعتقادات و باورهای ما یا در حقیقت ایدئولوژی ما. مجموعه باورها و جهانبینی و عقایدی که فرد برای خود انتخاب میکند، که حس میکند چنانچه این عقاید را در زندگی خویش به کار بگیرد احساس خوبی به او دست خواهد داد.
مجموعهای از این سه مؤلفه که یک مجموعه انسجامیافته است از افراد، اشیا، مقام و باورهای دوستداشتنی که هر شخص در ذهن خود دارد دنیای مطلوب او هستند که پیوسته برای رسیدن به آنها تلاش میکند.
شناخت دنیای مطلوب = انتخاب شریک زندگی مطلوب

تصاویر ذهنی خاصی که هر یک از ما از دنیای آرمانی و مطلوب خود داریم براساس تجربیات و دنیای کودکی ما شکل گرفته است. از همان بدو تولد تجربیات زندگی ما سبب شکلگیری این دنیای مطلوب است که بنا به نیاز هر شخص متفاوت میباشد. در مورد ازدواج نیز هر کس تصویر ذهنی خاصی در سر دارد. که با چه کسی ازدواج کند، روابطش چگونه باشد، روزها را چگونه با هم بگذرانند و تمام مواردی که بعد از ازدواج صورت میگیرد همه در دنیای مطلوب هر شخص وجود دارد.
معمولاً در اوایل ازدواج همه چیز خوب است اما گاهی با اتمام ماه عسل افراد متوجه میشوند که شخصی که انتخاب کردهاند فرسنگها با دنیای مطلوب او فاصله دارد و چیزی که او در ذهن از ازدواج و ارتباط زناشویی بعد از آن داشت با چیزی که تجربه کرده بسیار متفاوت است.
هفت عادت مخرب در زندگی زناشویی
غالباً اولین حس به وجود آمده بعد از دیدن آنکه شرایط زندگی، شرایط زندگی مطلوب نیست، حس ناکامی است و فرد به فکر تغییر دادن شخص مقابل میافتد. در حقیقت گمان میکند بهترین راهحل آن است که فرد مقابلش را طبق دنیای مطلوب خود تغییر دهد تا بتواند ازدواجش را مطلوب نماید. در همین جاست که هفت عادت مخرب در زندگی زناشویی ایجاد میشود:
- انتقاد
- سرزنش
- شکوه و شکایت
- غر زدن
- تهدید
- تنبیه
- باج دهی
گاهی حتی شخص تصمیم میگیرد عشق و محبت خود را افزایش دهد به این امید که همسرش را تغییر دهد، اما متأسفانه شرایط بدتر میشود و در این وضعیت هر دو شخص ناکام میشوند.
ما هرگز نمیتوانیم فرد مقابلمان را تغییر دهیم اما این قدرت و اختیار را داریم که خودمان را تغییر دهیم. تغییر در این صورت بسیار ساده است.
گاهی چنانچه دستیابی به خواستههایمان دشوار است میتوان با تغییر در آن تصاویر ذهنیمان را تعدیل کرده و با واقعیات مرتبطتر سازیم تا سعی کنیم عاشق فردی باشیم که وجود واقعی دارد.
کمال گرایی و تاثیر آن در کیفیت زندگی مطلوب
گاهی ممکن است تصویر مطلوب ذهن ما بسیار فراتر از واقعیات ملموس زندگی باشد و یا ویژگیهای کمالطلبانه در آن باشد در چنین صورتی بسیار دشوار است که فردی را بیابیم که با تصویر ذهنی ما یکی باشد و احتمال دارد تا آخر عمر در انتظار بمانیم یا حتی اگر بارها و بارها فرد منتخبمان را برای ازدواج عوض کنیم دچار ناکامیشویم زیرا هر بار متوجه میشویم این فرد نیز با دنیای مطلوب ما فاصله زیادی دارد پس بهتر است به اصلاح دنیای مطلوب بپردازیم و تصویر ذهنیمان را واقعگراتر و منطقیتر بسازیم.

روش دیگر که در شرایط ناکامی در اثر تفاوت همسر با دنیای مطلوب به وجود میآید این است که در مورد نیازها و دنیای مطلوب خود با همسرمان گفتگو کنیم با این روش میتوانیم از دنیای مطلوب یکدیگر آگاه شویم و علل برخی رفتارهای همسر برای ما معقولتر جلوه کند. مثلاً فردی که نیاز به بقا در او بالاست و به سلامت و بهداشت غذایی که میخورد بسیار حساس است با فردی که نیاز به بقا در او پایین است در بسیاری موارد با مشکل مواجه خواهند شد و احتمالاً رفتار یکدیگر باعث تكدر روان آنها بشود و عصبانیت از شیوه رفتار پیش بیاید زیرا یکی به مسائل بهداشتی و سلامت غذا اهمیتی نمیدهد و دیگری در این مساله بسیار ریزبین است،
عوارض عدم شناخت دنیای مطلوب زوجین

در صورتی که زوج های جوان از شناخت دنیای مطلوب یکدیگر ناآگاه باشند، نمیتوانند رفتار طرف مقابلشان را درک کنند و شاید سوءتفاهم در آنها پیش بیاید. اما اگر به دنیای مطلوب آگاهی و شناخت داشته باشند به راحتی و بسیار ساده میتوانند علت رفتار همسر خود را درک میکنند و بسیاری از خصومتها از میان میرود، زیرا میداند که دنیای مطلوب شخص و نیاز به بقا در او بالاست (حساسیت و ریزبینی در مورد سلامت و بهداشت و خرج کردن پول و ورزش و هر چیزی که مربوط به این نیاز باشد بالاست) پس به راحتی میتواند با این موضوع کنار بیاید.
گاهی رسیدن به خواستههایمان چنان رفتار خودخواهانه و خودمحوری در ما ایجاد میکند که اجازه نمیدهد خواستههای دیگران و آنچه میخواهند را ببینیم. یک قانون مهم در این مورد وجود دارد که بسیار کمککننده است: «با دیگران همانگونه رفتار کن که دوست داری دیگران باتو رفتار کنند».
به عنوان مثال اگر دوست نداریم دیگران مدام ما را سرزنش یا تهدید کنند پس نباید این رفتارها را در مورد همسرم انجام دهم.
چه کسی دوست دارد مدام کنترل شود یا همواره مورد انتقاد قرار بگیرد؟
مسلماً هیچ فردی از این گونه رفتارها احساس خوبی نخواهد داشت پس بهتر است برای بهبود روابط با دیگران همانگونه که میخواهیم با ما رفتار کنند، رفتار کنیم. همچنین از مسائلی که زوجین را به هم نزدیکتر میکند آن است که در مورد دنیای مطلوب خود صحبت کنند و هر دو سعی کنند به دنیاهای مطلوب هم نزدیکتر شوند. البته هر شخص باید روی خودش کار کند نه اینکه سعی کند او را تغییر دهد.