ازدواج با زن شاغل به منظور کمک خرج بودن صحیح است یا خیر؟

ازدواج با زن شاغل برای کمکخرج بودن
این مساله نیز به وفور وجود دارد که گاهی فردی به دنبال یک دختر شاغل میگردد تا بتواند نیمی از مخارج زندگی را به گردن او بیندازد. این طرز تفکر کاملاً اشتباه است. در زندگی امروزه اکثر خانمها تحصیلکرده و دارای شغل میباشند اما این تفکر که فردی برای اینکه مخارج زندگی را بتواند تأمین کند ازدواج با زن شاغل صورت گیرد، نادرست است. مسئولیت مالی و اقتصادی خانواده در اصل با مرد است. یعنی زن وظیفهای ندارد تا این مسئولیت را به عهده بگیرد.

در بعضی موارد دیده شده که زنان با وجود سختیهای بسیار زیاد به کار مشغولند و درآمدشان را بهطور کل، صرف امور خانه و خانواده میکنند و مرد در خانه میماند و به امور خانه رسیدگی میکند. این جایگاه برای زن و مرد به دلایل مختلف که بعضی از آنها را بازگو خواهیم کرد جایگاه مناسبی نیست.
همچنین فردی که ازدواج با زن شاغل را ترجیح می دهد، باید آگاهیها و مهارتهای لازم برای ارتباط بهتر با وی را کاملاً داشته باشد که در این مورد هم مطالبی عنوان خواهد شد.
اشکالات ازدواج با زن شاغل به منظور کمک خرج بودن
از جمله اشکالات این مدل ازدواج یعنی ازدواج با زن شاغل ، نقش زنانگی و مردانگی است که زیر سؤال میرود! مرد بهطور غریزی نیاز به تأمینکنندگی و زن نیاز به حمایت دارد. در ابتدای بشر هم ساختار غریزی و فیزیولوژی مرد بهگونهای بوده که برای تأمین نیازهای بقای خانواده وی در بیرون از خانه به تلاش میپرداخته و زن به امور خانه رسیدگی میکرده است. اما در صورت ازدواج با زن شاغل اگر زن در بیرون از خانه مشغول کار باشد و مسئولیت خانه را مرد به عهده بگیرد و خانهداری کند، با ساختار غریزی و فیزیولوژی آنها منافات دارد و نارضایتی زناشویی را نیز به همان نسبت به دنبال خواهد داشت.
به علاوه چنین الگویی برای فرزندان نیز مناسب نمیباشد. مثلاً پسربچهای که در این خانواده رشد کند با دیدن وضعیت پدر که در خانه میماند و مادر به سر کار میرود الگوی منفی برداشت خواهد کرد و در رفتار آینده و شخصیت او بهطور حتم تأثیر مستقیم خواهد گذاشت. اما حقیقتاً ما مخالف اشتغال زنان در خارج از منزل و درآمدزایی آنان نیستیم. اما با ذهنیت ازدواج با زن شاغل به دلیل رفع مخارج زندگی مخالفت داریم.
همچنین با توجه به تغییر زمانه، نیاز است که زنان نیز مانند مردان در چرخه اقتصادی و اجتماعی شرکت داشته باشند. همچنین بهتر است نسل آینده با مادران تحصیلکرده و آگاه تربیت شوند. پس هنگامی که زن وارد جامعه میشود تغییراتی در نیازهای زوجین ایجاد میشود که برای شناخت آنها بهتر است آگاهیهای لازم در این مورد مهم به وجود آید.
انتظارات و خواسته های زنان و مردان از زندگی زناشویی
امروزه انتظارات و خواستههای زنان و مردان از زندگی زناشویی بیشتر شده است. در گذشته که زندگی برای حفظ بقا و برخورداری از حمایت بود شیوه زندگیها نیز متفاوت بود ذهنیتی هم درباره ازدواج با زن شاغل وجود نداشت. اما اکنون با توجه به تغییر مدل زندگی زنان و مردان، علاوه بر نیازهای فوق، زوجین برای تأمین نیازهای عاطفی، و برخورداری از عشق ازدواج میکنند.
از آنجا که ما تا دوران جوانی با پدر و مادرمان زندگی کردهایم بنا به رویکرد مدل رفتارگرایی شیوه زندگی زناشویی آنها را آموختهایم ولی باید توجه داشت که مدل رفتاری آنان طبق خواستههای آنان از زندگیشان تنظیم شده بود. خواستههای ساده و بی توقع از جمله اینکه مردان نقش حمایتی و نانآور خانواده را داشته باشند و زنان صرفاً به امور داخلی خانه بپردازند و به داشتن بچه بیشتر افتخار و به وضعیت فرزندان رسیدگی کنند.

البته این موضوع به این معنا نیست که زنان و مردان قدیم نیاز عاطفی نداشتند با انتظاری برای برآوردن آن نیازها نداشتند. بلکه به این معناست که تأمین نیازهای عاطفی جزو توقعات اصلی آنها نبود. برای آنها مهمترین خواسته آن بود که مرد بتواند کار کند و معاش خانواده را تأمین کند و زن بتواند تولید نسل و بچههای خود را بزرگ کند، به امور خانه رسیدگی کند و اعتراض هم نداشته باشد و خبری از ازدواج با زن شاغل نبود.
خواسته های زنان امروزی از رابطه
با توجه به این تجربیات دوران کودکی، ناخودآگاه ممکن است همه ما در روابط زناشویی درست به شیوه نسل گذشته رفتار کنیم. ما ناخودآگاه از آنها یاد گرفتهایم که در زندگی چگونه رفتار کنیم و به همین منظور این آموختهها در کیفیت رابطههای ما در آینده تأثیر خواهد داشت.
در زندگی امروزه زنها نمیخواهند مانند مادر و مادربزرگشان مسئول تولید بچه باشند و از صبح تا شب تمام عمر خود را مشغول پختوپز و شستوشو و بچهداری و نظافت منزل بپردازند.
زنان امروزی برای تأمین معاش محتاج همسرشان نیستند. آنها به امور روز آگاهی دارند اکثراً تحصیلکردهاند و تمایل دارند از آموزشهایی که کسب کردهاند استفاده بهینه داشته باشند و گوشهای از چرخ اقتصاد و اجتماع به دست آنان چرخیده شود. آنها میخواهند در جامعه حضور داشته باشند و فعالیتهای مهمی را نیز به عهده بگیرند.

زنان امروزی به خاطر کسب مسئولیتهای متنوعی که به عهدهدارند و اینکه احتیاج مالی آنها به مردان کاسته شده، انتظارشان برای رفع نیاز عاطفی افزایش یافته است و نمیتوانند مانند زنان نسل قبل یک عمر بدون تأمین عشق و محبت مورد نیاز، بسوزند و بسازند. همچنین اغلب مردان امروزی هم صرفاً به یک زن خانهدار که بتواند غذای خوب بپزد و بچهداری کند نیاز ندارند، آنها هم مانند زنها توقع دارند که نیازهای عاطفیشان برآورده شود نه اینکه همسرشان الگویی از مادرشان باشد.
نحوه تصمیم گیری زنان در دنیای امروزی
در دنیای امروزی زنان مطابق با تفکر توان بدنی، ویژگی روحی روانیشان و مسائل دیگر تصمیم میگیرند که مادر چه تعداد بچه باشند. در صورتی که در گذشته زنان به تعداد فرزندان بیشترشان افتخار میکردند، بدون آنکه به وضعیت جسمی، روحی، روانی و مسائل اقتصادی و تربیت بچه و … اهمیت زیادی بدهند و طبیعی است که ذهنیت غلط مبنی بر ازدواج با زن شاغل در افراد شکل بگیرد.
زنان امروزی دیگر نمیخواهند مانند اجدادشان زندگی کنند آنان برای وجود خود، برای روح و روان خود ارزش و اهمیت قائلند. اکنون به مهارتهای جدیدی برای زندگی زناشویی نیاز است. مهارتهایی که مطابق با زندگی امروز باشد.
در حقیقت در زندگی امروزه برای حفظ رابطه زناشویی نیاز به فداکاری نیست و به راحتی با آموزش و کسب مهارتهای لازم میتوان زندگی خوبی را برای خود رقم زد.
اما وجود این تغییرات و شکل گیری فعالیت های زنان خارج از خانه، نباید باعث شکل گیری ذهنیت ازدواج با زن شاغل به دلیل راحتی زندگی شود.
به منظور شناخت بیشتر زوجین از هم و همینطور افزایش کیفیت رابطه توصیه میشود زوجین نیازهای خود را در رابطه ارزیابی کرده و سپس بر مبنای نتایج آن اقدام به بهترین رویکرد زندگی کنند.